« قسمت دوم فصل اول رادیو رشدینو »
در ابتدا آقای ثقه الاسلامی و آقای احمدی از استقبال فوق العاده مخاطبان و کامنتاشون صحبت کردن و گفتن که حتما خودتونم معرفی کنید(:
*Engage اینگیج شدن
به معنای درگیری مخاطب و تعامل مخاطب با شماست…
۰۸:۴۰ – آقای ثقه الاسلامی داستان dropbox رو تعریف کردن:
_دراپباکس( Dropbox یک سرویس اینترنتی ذخیره سازی اطلاعات به صورت ابری است که مهم ترین کاربرد آن در خصوص پشتیبان گیری از اطلاعات است و می توانید از هر وسیله و هر مکانی به فایل ها و اطلاعات خود دسترسی پیدا کنید)…
دراپ باکس توسط دو فارغالتحصیل MIT، آرش فردوسی و درو هوستون شروع به فعالیت کرد.
*(شاید برای شما جالب باشد که آرش فردوسی، یک ایرانی-آمریکایی است که مانند بسیاری از فعالان حوزه تکنولوژی، درس خواندن در دانشگاه (MIT) را رها کرده و ترجیح داده روی حوزه کسب و کار و ایجاد ارزش، متمرکز شود) *
در ابتدای فعالیت خود در سال ۲۰۰۷ با یک ویدیو شروع به معرفی محصولشون کردن و چون برای اولین بار چنین خدمتی داشت ارائه میشد تمایل داشتن که از کاربرهاشون فیدبک بگیرن حتی قبل از اینکه محصول رو وارد بازار بکنند در ابتدا یک لیست انتظار درست کردند تا افرادی که علاقه مند به استفاده از محصولشون هستن ایمیلشون رو در لیست وارد کنند.
(این روش شاید بتونه برای بقیه استارت آپها هم موثر باشه که قبل از ورود محصول به بازار ویدیویی ساخته بشه و بعد لیست انتظاری تهیه بشه و ببینیم که آیا واقعا آدما تمایل دارند و میان ایمیلشون رو وارد کنن تا جزو اولین نفراتی باشن که بتونن از محصول یا خدمت ما استفاده کنن..!!)
تو این قسمت کتاب نوپای ناب توصیه شد به افراد علاقه مند که در خصوص MVP هست که دراپ باکس نمونه بارز و موفقی از این موضوع ویدیوی MVP دراپ باکس هست..
*MVP مخفف Minimum Viable Product»
یکی از موضوعات مهم و حائز اهمیت در حوزه کسب و کار و کارآفرینی به شمار می رود،حداقل محصول پذیرفتنی یا کمینه محصول پذیرفتنی معادل فارسی آن محسوب می گردد.
منظور از MVP محصولی می باشد که برای عرضه به مشتری ها، از حداقل خصوصیات کافی و لازم برخوردار باشد. مد نظر قرار دادن بازخورد و توجه مشتری به محصول، یکی از هدفهای ارائه آن به شمار می رود. محصول ارائه شده، ناقص شده محصول اصلی نمی باشد، بلکه محصولی با قابلیت فروش است که در آینده قابلیت و امکان اضافه کردن خصوصیات جدید به آن امکان پذیر می شود.»
Lean Statrup_ Eric Ries
برای دانلود کتاب وارد لینک زیر بشید:
https://cutt.ly/dtQ7zOf
رسیدن به مرحله MVP به زبان ساده تر یعنی حداقل ویژگیهایی که محصولت باید داشته باشه تا مخاطبت اون محصول رو دوست داشته باشه و حاضر باشه برای خریدش هزینه کنه که فقط با فیدبک گرفتن از کاربران این موضوع رقم میخوره حتی شده در قالب ی پاور پوینت محصول رو معرفی کنی و فید بک بگیری…
بزرگترین این روش اینه که بجای اینکه مثل بسیاری از استارت اپها بیاید ماهها و حتی سالها زمان بذارید تا متوجه سلیقه و نظر مخاطبان بشید و تازه بعد از گذر کلی زمان متوجه بشید که نیاز به ایجاد تغییر هست با این روش در همون ابتدای امر تغییرات لازم رو ایجاد کرده و در مسیر درستی قرار میگیرید…
فرایند MVP دراپ باکس به این ترتیب بوده که یک ویدیوی جالب برای معرفی محصولشون درست میکنن که نشون بدن شما میتونید هر اطلاعاتی رو مثالا تو یک جیب جادویی ذخیره کنید و همیشه همراهتون داشته باشید..!!
قبل از انتشار ویدیو ۵۰۰۰ نفر درخواست تهیه این محصول رو داشتن بعد این ویدیو در سه شبکه اجتماعی (digg_reddit_slash) منتشر کردن…
اتفاق جالبی که افتاد این بود که ایست انتظار از ۵۰۰۰ نفر به ۷۵۰۰۰ نفر افزایش یافت و در چند ماه اول تعداد افرادی که منتظر این محصول بودن به ۴ میلیون نفر رسید…!!
با دیدن این اعداد و ارقام شاید بگید چطور ممکنه؟
همین الان هم اپها و بازیهایی هستن که در همون ابتدای ساخت مورد استقبال قرار میگیرن…
بازیهایی هستن که در مرحله early access که هنوز بازی کامل نشده ۱۰_۱۵ هزار نفر نصبش میکنن و با علم به اینکه هنوز بازی کامل نشده باز هم ازش استقبال میشه وقتی کاربرها در مرحله ساخت بازی هم دسترسی دارن میتونن فیدبک بدن و کمک به روند تکمیل ساخت بازی کمک میکنن و هر تغییری که در دیزاین تم و …نیازه اعمال میشه و زودتر به چیزی که باید میرسه…
این رو هم درنظر بگیرید که با گذر زمان و افزایش رقابت و فعالیتهای حرفه ای قطعا جلب توجه مخاطبان کار سخت تری میشه..!!
بعدش تصمیم گرفتن با روش تبلیغات کارشون رو گسترش بدن ولی دیدن با تبلیغات هزینه زیادی باید پرداخت کنند برای هر کاربردی عددی بالغ بر ۲۳۳ تا ۳۸۸ دلار باید هزینه کنند حدود ۱۴ ماه تلاش کردند تا بتونن از این ویدیو کاربر بیشتر و درآمد بیشتری کسب کنند در این مرحله شان الیس بهشون مشاوره میده…
شان الیس کسیه که برای اولین بار مفهوم هک رشد رو مطرح میکنه و میگه هکر رشد کسیه که هدف تمام کارهاش توی سازمان رشد باشه.
پیشنهادش اینه که شما برای رشدتون تو این مرحله باید از قابلیت خود این کاربرها استفاده کنید به این ترتیب که یک دکمه سبز رنگ بالای صفحه دراپ باکس اضافه بشه و این جمله اضافه بشه…
“Get your free space!”
فضای رایگان خودتو بگیر…(:
این روش بزرگترین و ویروسی ترین سیستم معرفی به دوستان در دنیا شد..!!!!
روش به این ترتیب بود که با زدن دکمه سبز و معرفی دوستت ۵۰۰ مگابایت به فضای تو و ۵۰۰ مگابایت به فضای دوستت اضافه میشد..
برای ادامه جذب کاربران دراپباکس برای اولین بار خلاقیت جالبی را ابداع کرد و یک سیستم gamified referral program ایجاد کرد و به کاربرای خود پیشنهاد داد در ازای معرفی کاربرای جدید به آنها حافظه رایگان اهدا میکنه و درواقع از کاربر بهعنوان فروشنده استفاده کرد…(:
از همون ماه که این روش پیاده شد ثبت نامها ۶۰% افزایش پیدا کرد و در ۶ماه اول ۲.۸ میلیون دعوتنامه ارسال شد که یک عدد بسیار نجومیه و حتی غیر قابل باور..!!!!
در حال حاضر دراپ باکس بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر داره و هنوز هم ۳۵% کاربرهاش از روش referral یا معرفی به دوستان وارد میشن..
شاید خیلی از افراد به ذهنشون برسه که از ابتدای فعالیتشون از روش معرفی به دوستان استفاده کنن در حالیکه جواب نمیگیرن و دلسرد میشن نکته اینجاست :
برای نتیجه گرفتن از این روش ی سری پیش نیاز وجود داره و درست کردن referral program خودش ی تخصصه اینکه کی و چجوری درست بشه برای کی و با چه متنی ارسال بشه تمام این جزییات بسته بنوع محصول و خدمت اهمیت داره و اصول خاص خودش رو داره و واقعا به همین سادگی نیست!
مثل اسنپ هم که از این روش استفاده کرد البته طی بازه زمانی طولانی ولی نتیجه خوبی گرفت چون ارزش پیشنهادی خوبی هم برای کاربرش که همون سفر رایگان برای هر دو نفر هست داشت..
ارزش پیشنهادی مطلوب که برای کاربرد جذاب باشه و مشکلی رو از مخاطب حل کنه تا حاضر باشه سرمایه اجتماعیش رو خرج کنه!
نکته مهم: در قیف بازاریابی در کتاب Lean Startup اشاره میشه که مرحله referral باید بعد از خرید محصول و استفاده ازش باشه یعنی نباید در همون ابتدای امر که مشتری هیچ تجربه ای از محصول و مزایاش نداره از این شیوه استفاده بشه
باید مشتری با محصول ما درگیر شده باشه و براش جذابیت داشته باشه که مجدد از محصول ما استفاده کنه تا این شیوه بتونه موثر واقع بشه…
باید اون محصول رو یک یا چندین مرتبه تجربه کرده باشی که بخوای پیشنهادش بدی وقتی چیزی رو استفاده نکردی و مطمئن نیستی قطعا ریسک نمیکنی که به دوستانت معرفی کنی..!!
نکته بعدی اینکه شما زمانی میتونید از این روش استفاده کنید که میزان رضایت مشتریان از محصولتون بالا باشه…
و باید در سایت و اپلیکیشنتون این سوال رو مطرح کنید که:شما چقدر احتمال داره که این محصول رو به دوستانتون معرفی کنید!؟ از ۱ تا ۱۰ امتیاز بدن…
اگه از ۱ تا ۶ امتیاز بدن: با محصول شما مشکل دارن یا خیلی ارتباط برقرار نمیکنن…
اگه ۷و۸ دادن : یعنی خنثی هستن….
اگه ۹ و ۱۰ دادن: یعنی رضایت دارن و promoter هستن و افراد مناسبی هستن برای اینکه تبلیغ کننده محصولات شما باشن…
توجه کنید که این روش باید در زمان درستی هم انجام باشه و از این سرمایه باید در تایم درست استفاده کنید فکر نکنید همیشه درسته چون ممکنه دیر شده باشه!
۳)مورد بعدی اینه که موضوعی که مشتری شما قراره پیشنهاد بده باید چیز معمولی باشه نباید خجالت آور باشه برای مشتری شما که حس بدی بهش دست نده.
_دقیقه ۲۷:۲۸ صحبتهای سهراب مستقیم:
در مورد رویداد بازی های رومیزی و بازی رومیزی “زار” صحبت کردن..
اسم بازی “زار” برگرفته از یک مراسمی در قشم و جنوب ایران برگزار میشه که داستانهای قدیمی و بومی ایرانیه از همین داستان یک بازی ترسناک ساخته شده در سایت نیک استارتر میتونید دنبالش کنید (:
مبحث پادکست قبلی که در مورد دلایل رشد بازیها بود رو مجدد مرور و بررسی کردن با مثال بازی های موفق:
اپلیکیشن سلطان صاحبقران و ما قهرمان نیستیم رو معرفی کردن…
سلطان صاحبقران رو دوتا بردار به نامهای فرامرز و فریدون فلاردی ساختن تو این بازی شما نقش ناصرالدین شاه یا سلطان صاحبقران رو دارین و شما بعنوان سطلان باید ۴ تا پارامتر رو در حالت تعادل نگه دارید و نکته جالبش اینه که نیاز نیست یکی از این پارامترهارو به حد اعلا برسونید اگر هر کدوم پارامترها به حد اعلا برسه یا حتی صفر بشه باختید این ۴ تا پارامتر دربار، مردم ،قشون و خزانه هست…
نمونه مشابه نداره و تا حدی از تحلیل رفتار متقابل و روانشناسی توش استفاده شده و اینکه شما در برابر درخواستهای مختلف قرار میگیرید که باید فکر کنید تا تعادل برقرار بشه که تمرین بسیار خوبیه بخصوص تمرین تصمیم درست در جایگاه مدیریت و حفظ منابع…
از نظر طراحی و گرافیک هم بسیار بازی قوی ای هستش..
_۳۶:۱۵_از آقای مستقیم درخصوص فرایند ایده پردازی اولیه بازی سوال شد و اینکه این بازی با کدامیک از دلایل رشد بازیها که در اپیزود قبلی اشاره شد تطابق داره؟!
معمولا به افراد گفته میشه برای ساخت بازی در وهله اول به چیزایی توجه کنید که باعث سرگرمی خودتون میشه نباید اینجوری فکر کنید که حالا ممکنه من خوشم نیاد اما شاید بقیه خوششون بیاد…
انتقادی که از بازی شد این بود که:
هیچ توضیحی در مراحل مختلف نبود یعنی گزینه onboarding که اولین و مهم ترین مورده رعایت نشده بود و برای کاربر عادی اگر نفهمه جریان بازی چیه این موضوع اذیت کننده و وقت گیره تا یادش بگیره…
“بازی ما قهرمان نیستیم” یکی از برتریای خوبش onboarding
هست که خیلی عالی انجام شده…
اسمش خیلی خوب انتخاب شده و داستانش ی شهر عجیب غریبه که یک سری آدم عجیب غریب داخلشن و ی کالسکه در حال حرکته و آدمای داخل اون فرار میکنن و در عین فرار تیراندازی هم میکنن دلیل انتخاب اسم و کل سناریو جذابه و تمام جزییات آموزش داده میشه و مخاطب رو بسیار درگیر میکنه…
بحث onboarding یعنی همگام سازی در بازی که ماجرای بازی چیه و هر آپشن جدید به کاربر توضیح دقیق داشته باشه و کاربردش leaderboard هم جدول امتیازاست که رکوردهارو بررسی میکنه…
_در مقایسه دو بازی:
یکی از دلایل موفقیت بازی ی سری فرایندها تکرار و تکمیل بشه که بازی ما قهرمان نیستیم چون لول بندی داره این ویژگی رو هم داره…
بازی سلطان صاحبقران هم رکوردیه و اپن لوپ خیلی مفهومی نداره و بیشتر بحث leaderboard و رکورد زدن مطرح میشه…
پارامتر سوم و مهم در بازی game design و بحث artو گرافیک بازی و موسیقی هست که سلطان صاحبقران بهتر و بومی تره…
وsocial features عامل بعدی بود که بتونید با دوستانتون در میون بذارید در سلطان صاحبقران بخاطر رکوردی بودنش این بیشتر اتفاق نیفته چ بسا اینکه در این بازی هر روز یک چالش جدید دارید که با روز قبلش متفاوته که بازم برای اشتراک گذاری جذابترش میکنه…
عامل بعدی monetization هست یعنی بازی بدون اینکه نیاز باشه کاربر پول خرج کنه هم جلو بره که هر دو بازی این مورد رو دارن…
کتاب Lean Startup یا نوپای ناب یک کتاب پرفروش در حوزه کارآفرینی هستش نوشته آقای “اریک ریس” این کتاب یک انقلابی رو در فضای استارت آپی دنیا ایجاد کرد و بسیار کتاب مهمیه…
در فصل اول داستان دو شرکت مطرح میشه که کاملا محصولات متفاوتی دارن یکیشون محصول کلکسیونی ارائه میده و شرکت دیگه کاملا فنیه یک پایگاه داده به شرکتهای فنی مهندسی میفروشه محصولات متفاوت اما مسائلشون مشابه بوده هر دوی شرکتها رشد و درآمدزایی ابتدایی خوبی داشتند و حتی موفق به جذب سرمایه هم شدند منتها رشدشون متوقف شده و خودشون هم نمیتونن دلیلش رو متوجه بشن و دنبال راهکار برای رشد بودند….
آیا اونها باید برای برنامه تبلیغات و بازاریابی سرمایه گذاری بیشتری میکردند؟!
آیا اونها باید روی کیفیت و ویژگیهای محصول تمرکز میکردند؟!
آیا اونها باید نرخ تبدیل و قیمت گذاری رو تغییر میدادند؟!
هر دو شرکت شباهت زیادی در عملکردشون داشتند و سردرگمی مشابهی هم داشتند هر دو از یک موتور رشد استفاده میکردند…
شد از کجا می آید؟!
موتور رشد مکانیسمی است که کسب و کارهای نوپا استفاده میکنند تا به رشد پایدار برسند..
پایدار از این جهت که تمام عواملی که باعث رشد کوتاه مدت میشوند و باعث نوسان تعداد مشتریها در کوتاه مدت میشود اما اثرات بلندمدت ندارد از جمله تبلیغ کوتاه مدت و … رو شامل نمیشود…
آقای ثقه الاسلامی کتاب موتور رشد Growth Engine رو معرفی کردند:
Growth Engine_sean Ellis
رشد پایدار یک قانون ساده داره که مشتریان جدید از فعالیت مشتریان قدیمی حاصل میشه دقیقا اشاره به بحث referral داره مثل دراپ باکس…
و در آخر توصیه اکید شد که تمامی صاحبین استارت اپها کتاب Lean Startup رو مطالعه کنید کتاب آموزنده و جذابی که کلی داستان متفاوت داره…
ما خیلی نیاز داریم که بدونیم ما قراره مشکلی که در جامعه وجود داره حل کنیم یا مشکلی که در ذهن خودمون هست و این کتاب در همین مورد صحبت میکنه و بعد راهکاری رو برای حل مشکلات ارائه میدیم راههای اینکه آیا واقعا اون مشکل رو حل میکنه یا نه و چطور میشه این رو متوجه شد..
و مرحله بعد PMF که Product Market Fit همخوانی بازار و محصول هست که در بخشهای بعدی توضیحات بیشتری ارائه میشه…
حتما حتما حتما نظرات و کامنتاتون رو ارائه بدین تا بتونیم هر روز محتوای غنی تر متناسب با نیاز و علایق شما ارائه بدیم(:
با آرزوی موفقیت روز افزون استارت آپ های ایرانی(: