قسمت چهارم فصل اول رادیو رشدینو

رادیو رشدینو
“قسمت چهارم فصل اول”

آقای امیرحسین ثقه الاسلامی در مورد رویداد رشدینو در آواتک صحبت کردند که با حضور آقای قندی که از co-founderهای کافه گردش هستن و با معرفی بازی باباپز همراه بوده است.

داستان رشد این اپیزود در مورد شرکت airbnb هست که در سال ۲۰۰۷ تاسیس شد و شعار این شرکت اینه که :
شما میتونید هر فضایی رو از چادر تا قصر رزرو کنید..

بصورت آنلاین هرچیزی رو شامل اتاق، قایق ، پند هاوس ،جزیره شخصی و … رو اجاره کنید و نکته جالب اینه که هفته گذشته خونه بچگیای ترامپ رو شبی ۷۰۰ دلار گذاشته بودند(:

تاکیدی که صاحبین airbnb داشتن این بود که این پلتفرم حتما صبحانه هم داشته باشه و یک شبکه اجتماعی هم داخلش وجود داشت.

متوجه شدند که باید تغییراتی در پلتفرم ایجاد کنند که مربوط به PMF(همخوانی بازار با محصول) میشه که قبلا در موردش صحبت شده…

بعد از بررسی های که انجام دادند صبحانه و شبکه اجتماعی رو از داخلش حذف کردن و جالبه بدونید که با حذف شدن این موارد بجای ریزش باعث جذب میلیونی کاربرها به داخل این سیستم شد و باعث شد ارتباط بهتری با کاربرهاشون برقرار کنند…

خیلی از شرکتهای بزرگ برای اینکه باقی بمونن مجبور شدن که یک سری از featureهای موجود در سیستم رو حذف کنند یعنی بخشهایی از سیستم نیاز بوده که حذف بشه..

هک رشدی که این شرکت انجام داد این بود که اومدن با وب سایت create list یک ارتباطی ایجاد کردند که در واقعا لیست‌هایی از رستورانها و جاهای مختلف بود که لینکهاش رو در اختیار کاربر قرار میداد و از طرفی کسانی که عضو Airbnb بودند که وقتی اطلاعاتی رو ثبت می‌کردند داخل سایت create listهم ثبت میشد و افرادی که از create list استفاده میکردند هم میتونستند اطلاعات Airbnb رو ببینید یعنی یک ارتباط دو طرفه که نتیجه خیلی عالی ای برای این شرکت به همراه داشت.

هکرهای رشد عملکرد و ذهنیتشون با بازاریابهایی سنتی متفاوته بازاریابهای سنتی فقط به فکر فروش در سطح گسترده و معرفی محصول هستند در صورتیکه که هکر رشد در مورد محصول فکر می‌کنه به اینکه چه چیزهایی در محصول زیاده چی کمه و چه تغییراتی در محصول ایجاد بشه که منجر به فروش بیشتر محصول میشه با تحلیلها و تغییرات جزئی اتفاقات بزرگی رو رقم می‌زنند

در حال حاضر این شرکت یک مرجع بسیار بزرگ هست برای کسانی که نمی‌خوان در هتل اقامت داشته باشند.

در حال حاضر در ایران یک مجموعه ای تحت عنوان “دهگردی”
این کار رو در روستاها انجام میده با هدف گردشگری پایدار روستایی که خونه های روستارو مثل Airbnb در اختیار افراد قرار میده…

مجموعه “بومگردی” به بوم کلبه ها و “اکولوژها” میپردازه
اکولوژها ساختمانهایی هستند که برای اقامت افراد ساخته میشه مثل بافت همون روستا بصورت کاهگلی هستش.

اقامتگاه گیله بوم که در شمال هستش و بصورت “اکولوژ” ساخته شده با دیوارهای کاهگلی.

در دقیقه ۱۵:۰۰ کامنتای کاربرها خونده میشه.

_چنلهای فریم ورک بولز آی شامل دو بخش میشه:

۱.cash flow first
۲.scale up

_وقتی میخواید کسب و کارتون رو راه بندازید در ابتدا برای ایجاد جریان نقدینگی از چنلهای دسته اول استفاده میشه.

_اما زمانی که میخواید scale کنید و کسب و کارتون رو گسترش بدین از چنلهای دسته دوم استفاده میکنید.

اسکیل کردن (scale) طبق تعریف استیو بلنک یکی از خصوصیات استارت آپها اینه که scalable هستن یعنی قابلیت گسترش پذیری دارن…

برای مثال اگر یک رستوران بخواد شعبه ی جدیدی تاسیس کنه که کارش رو گسترش بده و مشتریان بیشتری داشته باشه باید فضای جدید پرسنل جدید و زیرساختهای یک شعبه جدید رو فراهم کنه و میزان رشدش در یک شعبه محدودیت داره درصورتیکه کسب و کارهای آنلاین ک در فضای مجازی هستن مثل خود اینستاگرام برای گسترش و رشدشون هیچ محدودیتی وجود نداره و نیاز به افزایش و گسترش زیرساخت نیست..

اسکیل آپ scale up یکی از مراحل استارت آپ ها محسوب میشه ابتدا باید استارت آپها به PMF (همخوانی بازار با محصول) برسند و بعد وارد فرایند scale کردن و گسترش کارشون بشن…

چنلهای cash flow firt تقریبا ۱۱ عدد هست:

۱.پلتفرم موجود existing platform

۲.معرفی کردن به دوستان یا همکاری در فروش
affiliate program

توی افیلیت به کسی که مشتری معرفی میشه پول یا مبلغی داده نمیشه ولی در ازاش یک امکان جدید برای استفاده از محصولات و خدمات اون شرکت داده میشه یا مثلا درصدی از فروش به اون فرد تعلق میگیره.

۳.وابط عمومی PR

۴.بازاریابی ویروسی viral marketing
۵.روابط عمومی غیرمعمول Onconventional Pr

۶.برگزاری رویدادهای آف لاین Off line event
۷.آماده سازی سایت برای جستجو در موتورهای گوگل وSem & SEO

“Engine as a market” یعنی بازاریابی به روشهای مهندسی که یکی از روشهای جذب مشتری هست مثل عملکرد Airbnb..

۸.بازاریابی ایمیلی Email Marketing

اسپم کردن رو با بازاریابی ایمیلی اشتباه نگیرید!

به این طریق که مثلا ثبت نام افراد در سایت و … ایمیل افرادی که با برند و سایت شما آشنان و یا گاها از محتوای سایت شما استفاده میکنند و یا شما با چت روی سایت ایمیل مشتریان رو دریافت کنید و بعد با این ایمیلها در موقعیتهای مختلف مثلا اضافه شدن فیچر جدید و یا زمانیکه کمپین تبلیغاتی دارید و هر اتفاق دیگه ای رو با ایمیل اطلاع رسانی کنید و به این طریق با ایمیل مارکتینگ می‌تونید بازگشت مشتریان اتفاق بیفته و ترغیب بشن که بیشتر از سیستم شما استفاده کنند…

خیلی از شرکتها در جذب مشتری اولیه مشکلی ندارند ولی دیگه نمیتونند مشتریان را به خرید مجدد و استفاده مجدد از خدمات و محصولاتشون ترغیب کنند و گاها دیده میشه که بازگشت افراد به وبسایت ۲ درصد یا ۱۰ درصد هست و هیچ پلنی برای بازگشت مشتری طراحی نشده ..

در دقیقه ۲۷:۲۹ سهراب مستقیم در مورد چندتا بازی صحبت می‌کنه:
بازی های مختلفی در دنیا وجود داره که location base هستن به این مفهوم که به یک لوکیشن خاص وابسته هستن مثلا موزه سینما و… و بدون اون لوکیشن مفهوم خاصی نداره که نمونه های داخلی هم داره…

بزرگترین چالش این مدل بازی ها اینه که در جایی خارج از لوکیشن بازی دانلود بشه به کار نمیاد و موجب نارضایتی کاربر میشه!

بازی father and son که لوکیشنش برای موزه مردم شناسی ناپل ایتالیا هست که ی موزه ی خیلی معمولیه و این بازی رنک بسیار بالایی در گوگل پلی داره…

یک بازی معمایی داستان محور دو بعدی هست و برای ادامه بازی حتما افراد باید برن داخل موزه مردم شناسی ایتالیا تا به اتمام برسه …

_بازی های زیادی با ژانرهای مشابه وجود داره ولی بعضیا موفق تر هستند که اشاره کردیم که:

-قابلیت onboarding و همراهی و راهنمایی مرحله به مرحله کاربره که بدونه دقیقا تو هر مرحله چیکار کنه

-طراحی و گرافیک خوبی داشته باشه
-قابلیت open loop بودن بازیه که دست کاربر در لولهای بالاتر بازتر باشه
-قابلیت سوشیال بودن و شبکه ای بودن هست
-مولتی پلیر multi player باشه و بتونی افراد دیگه رو هم به بازی دعوت کنید

-لیدر بردهای منطقه ای و جهانی و امتیاز بندی داشته باشه که بشه مقایسه کرد که برای کاربر جذابه…

مهم ترین چیزی که در طراحی بازی وجود داره اینه که تجربه کاربر از انجام بازی چی هست؟!

اینجاست که تفاوت‌ها خیلی تعیین کننده میشه ممکنه شباهتها حتی زیاد باشه ولی تجربه های کاربر ها متفاوت باشه..

پیشنهاد اینه که ابتدای بازی حتما با یک داستان و یک کلیپ حتی چند ثانیه ای و کوتاه شروع بشه چون مهم ترین بخشش اینه که کاربر ما وارد فضای فانتزی بازی ما بشه که جذابیت براش ایجاد میشه..

در اون حالت حاضره که تلاش کنه هزینه کنه تا در اون دنیایی که ما براش ساختیم بالاتر بیاد..

هیچ وقت نمیشه استوری رو از بازی حذف کرد ولی نباید هم طوری باشه که مخاطب حس کنه طولانی و خسته کنندس ولی باید باشه..!

حتی اپلیکیشنها و سایتها هم میتونن داستان داشته باشن و مختص گیم نمیشه…

دو گروه مخاطب برای بازی وجود داره یکسری casual gamerها هستن که تو اوقات فراعتشون بازی میکنند..

gamify یعنی بازی گونه سازی که در ارائه محصولات و خدمات برای سایتها هم قابل اجراست…

صاحب اون اپلیکیشن یا بیزینس دوست داره که کاربرها یکسری کارهارو انجام بدن یکسری رفتارهارو هم دوست نداره انجام بدن اینهارو تقسیم بندی می‌کنه و براشون یکسری پاداش و یکسری تنبیه در نظر میگیره این ساده ترین موضوع در بحث gamify کردن هست هسته فرایند بازی وار سازی هست..

حالا میشه براش پوسته و لایه های متفاوتی رو پیاده کرد..

استوری که کاربر از بازی میبینه با فضای بازی نباید تفاوت داشته باشه نباید متفاوت از فضای بازی باشه!

در اولین مرحله casual gamer که داره بازی می‌کنه باید بازی رو ببره و باید موفق باشه یکی از دلایل برگشت کاربر حس لذت بردنشه..

باید با کاربرمون در ابتدا حق انتخاب بدین ولی اون حق انتخاب نباید خیلی تاثیر بلند مدت داشته باشه و نباید خیلی پیچیده باشه چون کاربر نمیدونه دقیقا داستان از چه قراره و ممکنه بخواد بره سرچ کنه تا بیشتر متوجه بازی بشه و همین باعث بشه کلا بازی رو فراموش کنه و بازی ریزش داشته باشه..

حتما فیدبکها و بازخورداتون رو به ما بدین تا اون چیزی رو که شما دوست دارید ارائه بدیم(;